خهعغفقثصضشظسیطزربلذراتم
ثغفثغثغ
«ایکرکاسیاس فرناندز» در بیستم ماه می ۱۹۸۱ در منطقه «موستولس» که از نواحی پرجمعیت مادرید است به دنیا آمد. او در کودکی همیشه آرزو داشت که تبدیل به یک فوتبالیست حرفه ای شود و در باشگاه محبوب شهرش، رئال مادرید بازی کند.
ایکر کاسیاس» دروازه بان اسپانیایی رئال مادرید در مقایسه با دروازه بانان معاصر مانند پیتر اشمایکل و اولیور کان، حتی نسبت به دروازه بانان مطرحی مانند «پتر چک(۹۶/۱ متری)» و «جان لوئیجی بوفون (۹۱/۱ متری)»، وی دارای قدی کوتاه تر از سایر رقبایش می باشد.
در نگاه اول وقتی شما او را می بینید وی را با هافبکی که به خاطر اخراج دروازه بان در دروازه ایستاده است اشتباه می گیرید. البته با عکس العمل هایی که مقابل مهاجمان حریف از خود نشان می دهد، کوتاه قدی خود را جبران می کند چرا که مانند یک گربه انعطاف پذیر و در نبردهای تک به تک موفق ظاهر شده است. کاسیاس را در انجام حرکات مانند زیدان و بکهام که قادر بودند هرکاری با توپ انجام دهند، مقایسه می کنند.
● شروع
«ایکرکاسیاس فرناندز» در بیستم ماه می ۱۹۸۱ در منطقه «موستولس» که از نواحی پرجمعیت مادرید است به دنیا آمد. او در کودکی همیشه آرزو داشت که تبدیل به یک فوتبالیست حرفه ای شود و در باشگاه محبوب شهرش، رئال مادرید بازی کند. با وجود آنکه هیچ وقت علاقه ای به دروازه بانی نداشت و فقط به خاطر اصرارهای «خوزه لوئیس کاسیاس»، پدرش که کارمند وزارت آموزش و پرورش و یکی از مشتاقان فوتبال بود برای یادگیری فوتبال حرفه ای در سن ۸ سالگی به تیم نونهالان رئال مادرید پیوست. او خیلی زود توانست استعدادهای خود را نشان دهد و توجه مربیان و مسئولان باشگاه را جلب نماید. اولین افتخاری که توانست کسب کند پیروزی در رقابت های زیر ۱۶ سال لیگ قهرمانان اروپا در سال ۱۹۹۷ همراه با تیم ملی اسپانیا بود. ۲ سال بعد در جام جهانی ۱۹۹۹ جوانان زیر ۲۰ سال در نیجریه با تیم ملی اسپانیا قهرمان جهان شد.او در ۱۸ سالگی برنده ۲ عنوان قهرمانی جهانی بود. وی با افزایش سن همچنان به کسب افتخارات بیشتر نائل می شود همچنان که امروزه بسیاری از باشگاه های بزرگ خواهان جذب او هستند.
● افتخارات
در فصل ۱۹۹۹-۱۹۹۸ زمانی که ۱۷ سال داشت توسط «جان توشاک» مربی سابق رئال مادرید از تیم دسته دوم به ترکیب اصلی باشگاه پیوست و در هنرستانی که درس می خواند فقط خبرهای «ایکر» بر سر زبان ها بود که به تیم محبوب رئال مادرید پیوسته است. او اولین بازی رسمی خود را مقابل آتلتیکو بیلبائو در سپتامبر ۱۹۹۹ که با نتیجه مساوی ۲ بر ۲ پایان یافت، انجام داد.
۸ ماه بعد در ماه می سال ۲۰۰۰ که رئال مادرید مقابل والنسیا در فینال فاتح لیگ قهرمانان اروپا شد، جوان ترین دروازه بان تاریخ لیگ با سن ۲۰ سال و ۴ روز لقب گرفت. درست یک ماه بعد برای اولین بار در یک بازی دوستانه مقابل سوئد، برای تیم ملی کشورش به میدان رفت که آن بازی با نتیجه مساوی یک بر یک پایان یافت. عملکرد فوق العاده او باعث شد که برای رقابت های یورو ۲۰۰۰ برای حضور در ترکیب تیم انتخاب شود و همراه با «خوزه مولینا» دروازه بان سابق رئال مادرید در رقابت ها شرکت کند. تمامی این افتخارات را قبل از سن ۲۱ سالگی به دست آورد!
● شانس
سفیدپوشان مادرید، کاسیاس را فرشته نجات خود می دانند. کاسیاس در سال ۲۰۰۰ به عنوان جانشین «بودو ایلگنر» در فینال لیگ قهرمانان به میدان رفت و با درخشش فراوان، شگفتی همگان از جمله رسانه های گروهی را برانگیخت. او دیگر به پشت سر خود نگاه نکرد و بارها ناجی دروازه رئال مادرید نام گرفت۲. سال بعد در فصل ۲۰۰۲-،۲۰۰۱ کاسیاس عملکردی ضعیف داشت که سبب شد «وینسنته دل بوسکه» او را در فینال رقابت ها مقابل بایرلورکوزن از ترکیب تیم کنار گذارد اما با مصدوم شدن سزار سانچز، دروازه بان دوم رئال مادرید سرمربی تصمیم گرفت کاسیاس را به میدان بفرستد و او نیز با عملکرد عالی ای که از خود نشان داد توانست چندین ضربه خطرناک حریف را دفع کند و باعث قهرمانی قوی های سفید مادریدی شود و دوباره تبدیل به قهرمان همیشگی آنها گردد. ۲ ماه بعد در جام جهانی ۲۰۰۲ کره و ژاپن، با مصدومیت همتیمی اش کاسیاس، شانسی دوباره برای درخشش در رقابت ها به دست آورد.
● صعود
او با عملکرد خوبی که در رقابت های جام جهانی کره و ژاپن داشت در بازی مقابل جمهوری ایرلند توانست ۳ پنالتی حریف را بگیرد و به خاطر این درخشش بهترین بازیکن میدان لقب بگیرد. در آن رقابت ها او ثابت کرد که تبدیل به یکی از برترین دروازه بانان جهان شده است. کاسیاس در رقابت های باشگاهی هم، فصل به فصل بر افتخارات خود افزود و روند موفقیت های خود را ادامه داد.در سال های اخیر با دفاع نامنسجم رئال مادرید نقش او در پیروزی های رئال مادرید برجسته تر شد، او با بازی خوبی که ارائه می دهد سبب ایجاد روحیه در همتیمی هایش می گردد.زمان زیادی از موقعی که دروازه بانی خجالتی، ترسو و لاغر با دستکش هایی در دستش بود نمی گذرد اما با اراده ای قوی و منسجم توانست خودرا در دنیای فوتبال هم ردیف دروازه بانان برتر جهان کند.
● آمار
او برنده ۳ عنوان قهرمانی لالیگا، ۲ مدال لیگ قهرمانان، یک جام بین المللی (جوانان) و قهرمانی سوپر جام اسپانیا و اروپا است. او همچنین جایزه «براوو» که به جوانان زیر ۲۱ سال در اروپا تعلق می گیرد را در سال ۲۰۰۰ دریافت کرد و توانست از رقیبانی چون مارکو فان باستن، رونالدو و جی جی بوفون جلو بزند. کاسیاس نزدیک به ۳۰۰ بازی در لالیگا برای رئال مادرید، ۸۲ بازی در لیگ قهرمانان و۷۰ بازی در سوپر جام های اسپانیا در کارنامه خود به ثبت رسانده است.
وی هنوز ۲۶ سال سن دارد و تا کناره گیری از فوتبال راه درازی پیش رو دارد.کاسیاس در رئال مادرید به دروازه بان اول تیم تبدیل شده است و بعد از دعوت نشدن رائول به تیم ملی بازوبند کاپیتانی تیم را هم بر بازو بست.با وجود موفقیت های او در باشگاه رئال مادرید و حضورش در جام های جهانی ۲۰۰۲ و رقابت های یورو ۲۰۰۴ در تیم ملی اسپانیا در رقابت ها چندان موفق ظاهر نشده است اما به نظر می رسد قصد دارد روند موفقیت های زندگی حرفه ای خود را ادامه داده و همچنان ایکر «محبوب» سفیدپوشان مادرید و اسپانیایی ها باقی بماند و با درخشش های خود معجزه های فراوانی برای رئال مادرید و تیم ملی کشورش انجام دهد.
▪ نام: سرجیو راموس گارسیا
▪ محل تولد: اسپانیا
▪ تاریخ تولد: ۳۰ مارس ۱۹۸۶
▪ ملیت: اسپانیایی
▪ قد: ۸۳/۱ سانتی متر
▪ وزن: ۷۳ کیلوگرم
▪ پست: مدافع مرکزی، دفاع راست
«سرجیو راموس» با وجود حضور مستمر در رئال مادرید و تیم ملی اسپانیا، بازی های خوبی به نمایش گذاشته است. این جوان ۲۱ ساله تنها به لطف انگیزه بالای خود توانسته تا این حد موفق ظاهر شود.
● سال های ابتدایی
«سرجیو راموس گارسیا» ۳۰ مارس ۱۹۸۶ در کاکاس ( جایی نزدیک شهرسویل) به دنیا آمد و بدون هیچ علاقه ای به فوتبال رشد کرد. «رنه» برادر بزرگتر سرجیو که بعدها به عنوان مدیر برنامه های او مشغول به فعالیت شد، این جوان را ترغیب کرد در باشگاه «کاکاس» مشغول به فعالیت شود. ابتدا او به عنوان یک مهاجم دوران حرفه ای را آغاز کرد اما پس از چندی به خط میانی آمد و سپس به خاطر فیزیک مناسبی که داشت، در خط دفاع به مقابله با رقیبان پرداخت و بازی های خوبی به نمایش گذاشت. سرجیو پس از ارائه بازی های خوب به سویا پیوست. وی در تیم اندلسی جایگاه خوبی یافت.
● سویا
سرجیو با حضور موفق در دفاع راست، در سن ۱۶ سالگی با سویا قرارداد حرفه ای امضا کرد. او در تیم سفیدپوش پیشرفت قابل ملاحظه ای داشت و به عنوان یکی از بازیکنان جوان، درخشش تأثیرگذاری از خود بر جای گذاشت.
راموس نخستین بازی خود را اول فوریه ۲۰۰۴ انجام داد. در آن زمان «خواکین کاپاروس» هدایت سویا را برعهده داشت.سرجیو فصل ۲۰۰۴-۲۰۰۳ ، ۷ بار با پیراهن سویا بازی کرد و فصل ۲۰۰۵-۲۰۰۴ به عنوان یکی از اعضای ثابت تیم، ۳۱ بار به میدان رفت و ۲ گل نیز به ثمر رساند.
یکی از گل های او روی یک ضربه ایستگاهی درون دروازه رئال مادرید جای گرفت که نقطه آغاز پیوستن او به قوهای سفید هم تلقی شد. راموس هرچند به عنوان مدافع راست بازی می کرد اما قابلیت حضور در هر پستی از خط دفاع را داشت. وی حتی در بسیاری از اوقات به عنوان هافبک دفاعی نیز به میدان می رفت. ملی پوش اسپانیایی به دلیل بازی های خوب، ارسال پاس های دقیق و قدرت سرزنی بالا در سراسر دیار ماتادورها مطرح شد و همه خواستار حضور و هنرنمایی او در تیم ملی شدند.باشگاه هایی نظیر رئال مادرید، آرسنال، چلسی و والنسیا خواستار جذب این بازیکن بودند، با این حال راموس تابستان ۲۰۰۵ به رئال مادرید پیوست تا دوران پیشرفت را در این باشگاه سپری کند.
● دوران رئال مادرید
راموس پس از مذاکرات طولانی و فشرده، سرانجام اواخر آگوست با قراردادی به ارزش ۲۷ میلیون یورو به رئال مادرید پیوست و به این ترتیب بزرگترین انتقال داخلی لالیگا شکل گرفت. او همچنین پس از «وین رونی» دومین جوان گرانقیمت دنیا به حساب می آید. حضور در رئال فرصت خوبی بود تا راموس بتواند به قله برسد. سرجیو در رئال، پیراهن شماره ۴ را که متعلق به «هیه رو»ی افسانه ای بود به تن کرد. کنار «خولیو باپتیستا» (همتیمی سابق خود در سویا) عملکرد مثبتی ارائه کرد. مربیانی نظیر واندرلی لوکزمبورگو و خوان لوپز کارو از او در پست های مختلف دفاعی استفاده کردند و هر بار جواب مثبتی دریافت نمودند. سرجیو به عنوان هافبک دفاعی، ۳۳ بار برای تیم به میدان رفت و ۴ گل به ثمر رساند. او در لیگ قهرمانان اروپا نیز ۷ گل درون دروازه رقبا جای داد. با حضور فابیو کاپلو در برنابئو، راموس به طور ثابت در پست مدافع مرکزی حاضر شد.
حضور فابیو کاناوارو باعث شد راموس بنا به صلاحدید مربیان در پست مدافع مرکزی بازی کند. در دوران حضور دُن فابیو، راموس دوران خوبی را پشت سر گذاشت. او ۳۳ بار در لالیگا با پیراهن رئال مادرید به میدان رفت و همچنین در ۶ رقابت لیگ قهرمانان درخشید که در نهایت ۶ گل نیز به ثبت رساند. گلزنی در ال کلاسیکو مقابل بارسلونا شاهکار جوان رئال مادرید محسوب می شد. سرجیو در نخستین بازی لیگ قهرمانان برای رئال مادرید، پس از کاسیاس و رود ون نیستلروی، سومین بازیکن تأثیرگذار میدان نام گرفت.با حضور برند شوستر آلمانی در برنابئو و جذب بازیکنانی نظیر «پپه» و کریستوف متزلدر، راموس در پست مدافع راست به میدان رفت و ۳ گل به دروازه بان رقیب هدیه کرد.
● تیم ملی اسپانیا
راموس سال ۲۰۰۴ به تیم زیر ۲۱ سال اسپانیا دعوت شد و با گذشت زمان به پیشرفت قابل ملاحظه ای دست یافت. او نخستین بازی ملی خود با تیم ملی بزرگسالان را ۲۶ مارس ۲۰۰۵ مقابل چین انجام داد. بازیکن باآتیه رئال مادرید آن زمان تنها ۱۹ سال داشت اما به دلیل انجام بازی خوب مقابل چین، کم کم در ترکیب اصلی تیم ملی اسپانیا قرار گرفت. با توجه به غیبت میشل سالگادو، وی در رقابت های انتخابی جام جهانی ۲۰۰۶ مقابل صربستان و مونته نگرو به میدان رفت.
● حال حاضر
این مدافع بزرگ از میلان پیشنهاد خوبی دارد. «رنه» مدیر برنامه های سرجیو توانست قرارداد جدیدی برای برادرش به امضا برساند و حتی ۲ میلیون یورو به مبلغ قرارداد سرجیو بیفزاید.
رائول گونزالس بلانکو در 27 ژوئن 1977 در مادرید اسپانیا چشم به جهان گشود. از کودکی در کوچه و خیابانهای مادرید توپبازی میکرد. والدینش به علاقه وی پی بردند و او را در باشگاه فوتبال اتلیتکومادرید ثبتنام کردند. او در این باشگاه به یک فوتبالیست ماهر تبدیل شد و کمکم مربی تیم نوجوانان اتلتیکو به او علاقهمند شد و رائول را در ترکیب فیکس قرار داد.» او به همراه خانوادهاش در سن 13 سالگی مجبور شد به دلیل شغل پدرش به کاستیانا نقل مکان کند.او بعدها درباره زندگی در کاستیانا گفت: «شانس به من رو آورد که در دوران نوجوانی به کاستیانا آمدم و از اتلتیکو فاصله گرفتم، همین مسئله سبب شد که به رئالمادرید پناه ببرم و آنجا را خانه خود بدانم و برای همیشه آرامش خود را به دست آورم.»
گفتنی است که خانواده رائول بهویژه پدرش هنوز از هواداران رسمی اتلتیکومادرید هستند و با وجود اینکه رائول در رئال بازی میکند، آنها هوادار اتلتیکومادرید میباشند!رائول که در اتلتیکو در خط حمله بود در کاستیانا هم در همین پست بازی کرد. بازی او سبب شد که سران رئالمادرید به وی علاقهمند شوند و رائول را در 15 سالگی بخرند و او را به جوانان رئالمادرید ببرند... و حالا پس از گذشت 15 سال از آن زمان، رائول فرزند رئالمادرید لقب گرفته است. در آن زمان «والدنو» بازیکن آرژانتین در جامجهانی ۱۹۸۶، هم دوره مارادونا، مدیر فنی رئالمادرید بود. او در حال حاضر مدیر بخش ورزشی رئالمادرید است، وی درباره رائول میگوید: با دیدن او و اشتیاقش برای بازی فوتبال به یاد جوانان مشتاق آرژانتینی میافتادم. او با انرژی کار میکرد و من در بازیها به او موقعیتی میدادم که روز به روز پیشرفت کند. من آینده روشن و پرفروغ او را از همان سالهای ورود به رئالمادرید در چشمانش مشاهده کردم.البته به او سختگیری هم میکردم که گاهی از دست من عصبی و دلگیر میشد. بعد هم از او عذرخواهی میکردم و میگفتم که آرزو و هدفم تنها موفقیت اوست. او نیز نه تنها با من بلکه با مربیهای دیگر بسیار مودبانه، رفتار میکرد.
رفتار کودکانه
رائول نیز در این زمینه میگوید: گاهی به دوران نوجوانی خود فکر میکنم که چه رفتار کودکانهای با والدانو داشتم و پرخاشگری میکردم، حتی یادم میآید چند بار در همان دوران با والدانو جنگ لفظی هم داشتهام. اما او تنها موفقیت و رشد مرا میخواست، نه چیز دیگری...رائول در همان دوران با لادروپ دانمارکی و ردوندو آرژانتینی ملاقات و گفتگو داشت. او یک گلزن تمام عیار بود، تا اینکه با زدن بیش از 200 گل به رائول بزرگ و ستاره تبدیل شد. با وجود رائول وضعیت اقتصادی باشگاه رئالمادرید هم بهتر شد.مارادونا درباره رائول میگوید: «او یک نابغه است»، هماکنون رائول لقب پرچم رئالمادرید را دارد.» رائول درباره رئالمادرید میگوید: با 15 سال سابقهای که در این باشگاه دارم، احساس میکنم تیم رئال زندگی من است و بدون این تیم احساس پوچی خواهم کرد.
رائول در مصاحبه با مجله SA اسپانیا گفت: در هر تمرین یا بازی چنان کار میکنم که انگار آخرین بازیام است من بدون توقف فعالیت میکنم.او در زمینه راز موفقیتش به خبرنگار SA میگوید: از اینکه نقطه ضعفم را بشناسم، ناراحت نمیشوم، همچنین تمرین زیاد میکنم و تغذیه خوبی دارم. استراحت کافی میکنم و میخواهم تا 4 یا 5 سال آینده به بازی ادامه دهم. من از اینکه میان دیگر بازیکنان محبوبیت پیدا کردهام بسیار خوشحالم و همیشه سعی در ارائه تجربیات خود به تازهواردها دارم...
ازدواج و چهار فرزند
رائول گونزالس در سال 1999 با «مامن سانز» ازدواج کرد، حاصل این ازدواج چهار فرزند میباشد. نام فرزندانش خورخه، هوگو، هکتور و متئو است. رائول تولد نخستین فرزندش را شیرینترین خاطره زندگی خود میداند. بهطور کلی او به خانوادهاش اهمیت زیادی میدهد و اوقات فراغت خود را صرف بازی با بچههایش و بازیهای ویدئویی میکند. او به سینما علاقهمند است و هفتهای دو تا سه بار به همراه همسرش به سینما میرود. قدش ۱۸۰ سانتیمتر و وزنش 69 کیلوگرم است. به موسیقی پاپ اسپانیایی علاقهمند است و شکار و تماشای گاوبازی و بازیهای کامپیوتری از جمله علایق او محسوب میشوند. کتاب مورد علاقه وی کیمیاگر «پائولو کوئیلو»ی برزیلی است. هنرپیشه مورد علاقهاش تام هنکس میباشد. وقتی میخواهد برنامههای تلویزیونی تماشا کند ترجیح میدهد که فیلمهای مستند و برنامههای ورزشی را ببیند. غذای محبوبش برنج و سیبزمینی است. البته او به خرافات هم اعتقاد دارد و قبل از پوشیدن پیراهن گوشهای از شلوارش را به کفش خود میمالد تا نظرهای بد از او دور شود.تاکنون به وی پیشنهادهای زیادی در زمینه بازیگری شده است اما او میخواهد تنها یک فوتبالیست باقی بماند.او معتقد است با نیروی ذهنی و قوای جسمانی مطلوب میتوان به قلههای بزرگ موفقیت دست یافت. به او بارها پیشنهاد شد که در برنامههای تبلیغاتی شرکت کند. اما او میگوید: میخواهم اوقات فراغتم را در کنار گرانبهاترین موجود دنیا یعنی همسرم باشم و با او صحبت کنم و به دنبال کارهای حاشیهبرانگیز و جنجالی نیستم البته ناگفته نماند که رائول پیر مد است و هر رنگ و مدل بلوز و شلواری که مد شود رائول به تن میکند.
او قبل و بعد از هر دیدار با کانیزارس سنگربان والنسیا و سابق رئالمادرید گفتوگو میکند. آنها برای یکدیگر لطیفههای زیادی تعریف میکنند همچنین فرناندو و ردوندو دوستان وی هستند در مواقعی که همدیگر را نمیبینند با اینترنت با یکدیگر چت میکنند...رائول دو سال پیش طی یک رایگیری محبوبترین بازیکن تاریخ رئالمادرید شد. رائول دوست دارد در برابر مردم خوش بدرخشد و مقابل مردم سربلند بیرون آید که تاکنون به هدفش هم رسیده است.
دلایل ناکامی اسپانیا
رائول گونزالس مانند خیلی از اسپانیاییهای دیگر تشنه تیمملی فوتبال کشورش است، وی میگوید ما طلسم شدیم، در حالی که همیشه بهترین هستیم، اما در پایان نتیجه را واگذار میکنیم... رائول که برای اولینبار با پیراهن تیمملی اسپانیا در 19 سالگی و مسابقات جامملتهای اروپا به سال 1996 ظاهر شد، پس از صعود از گروه، به جنگ انگلیس میزبان رفتند و در ضربات پنالتی مغلوب این تیم شدند، دو سال بعد در جامجهانی 98 فرانسه، با شکست از نیجریه در همان دور مقدماتی مسابقات، حذف شدند... در جام ملتهای 2000 اروپا، نتیجهای بهتر از حذف عایدش نشد، در جامجهانی 2002، بدترین خاطره ورزشیاش رقم خورد، در حالی که در اوج بودند، مقابل کرهجنوبی میزبان رقابتها با بدشانسی رو به رو شدند و پس از چند ضربه که به تیر دروازه نواخته شد و یک گل صددرصد را داور قبول نکرد، بازی به ضربات پنالتی کشیده شد و اسپانیا به راحتی از دور مسابقات حذف شد... در جام ملتهای اروپا به سال 2004 در پرتغال، باز هم اسپانیا با بدشانسی رو به رو شد و حذف گردید و در جامجهانی ۲۰۰۶ در حالیکه امید زیادی به این تیم میرفت و در همان اولین دیدار اوکراین قدرتمند را با چهار گل شکست دادند، در مرحله یک هشتم نهایی در مقابل فرانسه بازنده شدند و حذف شدند.رائول میگوید: اما این تمام بدشانسی فوتبال اسپانیا نیست، ما در جامهایجهانی 1994، 1990 ، 1986 و 1982 هم در عین شایستگی از جامجهانی حذف شدیم، پنج ساله بودم، یادم میآید که چقدر در اسپانیا جنب و جوش بود، بزرگتر که شدم، پدرم گفت: جامجهانی فوتبال در اسپانیا برگزار شد و اسپانیا با شکست (2- 1 ) از آلمان از دور رقابتها حذف شد، جامجهانی 86 را کاملا به یاد دارم، زمانی که نه ساله بودم اسپانیا با ستاره آن سالهای خود، املیانو بوتراگوئنو، در مرحله یک هشتم نهایی با نتیجه (5 – 1 ) دانمارک قدرتمند را از سر راه برداشت، اما در مرحله بعد، در حالی که تا نیمهنهایی فاصله نداشتیم، در ضربات پنالتی مغلوب بلژیک شدیم، چهار سال بعد من 13 ساله بودم و در رده خردسالان بازی میکردم، در مرحله حذفی مغلوب یوگسلاوی شدیم، در حالی که تیم بسیار آمادهای داشتیم، من آن شب، تا صبح گریه کردم و در جامجهانی 94، باز هم بدشانس بودیم، آن زمان من 17 ساله بودم، ابتدا مقابل کرهجنوبی به تساوی (3– 3) رسیدیم، سپس مقابل آلمان به تساوی رسیدیم و با شکست بولیوی به مرحله بعد صعود کردیم، اما یکبار دیگر دچار بدشانسی شدیم در حالی که مستحق شکست نبودیم، پس از پیروزی مقابل سوئیس بر اثر اشتباهات داوری مغلوب ایتالیا شدیم و با جام خداحافظی کردیم و این بدشانسیها همچنان گریبانگیر فوتبال اسپانیاست. رائول گونزالس فوتبالیست نامی اسپانیا و باشگاه رئالمادرید در مورد نتایج بد تیمملی و نتایج درخشان باشگاههای اسپانیا میگوید: تیمهای اسپانیایی به این خاطر نتایج خوبی کسب میکنند که مجموعهای از بازیکنان معروف کشورهای دیگر را به خدمت میگیرند و نتایج درخشان تیمهای مختلف این کشور هم بیشتر به دست آنان رقم میخورد و به همین خاطر ستون اصلی باشگاه را بازیکنان خارجی تشکیل میدهند و بازیکنان بومی اسپانیایی به آن شکل، ستاره نمیشوند، از اینرو زمانی که تیم ملی تشکیل میشود، عدهای بازیکن از سوی مربیان دعوت میشوند که حتی شاید عدهای از طرفداران فوتبال اسپانیا با آنان آشنا نیستند ، به همین خاطر است که بازیکنان دعوت شده به تیمملی، آن انگیزه و روحیه لازم را ندارند، این دلیل اصلی ناکامی تیمملی فوتبال اسپانیا در مسابقات جامملتهای اروپا و جامجهانی است، گر چه اسپانیا از جامجهانی ۱۹۷۸ تا به امروز در تمامی جامهایجهانی حضور داشته، اما در مراحل یک چهارم و یک هشتم از حضور در نیمهنهایی بازمانده است. تنها افتخار فوتبال اسپانیا، نایب قهرمانی جامملتهای اروپا به سال 1984 و البته قهرمانی در جام ملتهای اروپا به سال 1960 است و تنها یکبار در جامجهانی ۱۹۵۰ برزیل به مقام سوم جامجهانی دست یافت، یعنی 57 سال پیش...
رائول حالا به تاریخ فوتبال اسپانیا پیوسته است. گلزن نامدار لیگ قهرمانان، دارای همسری خوب و مهربان و حساب بانکی ای نجومی، پس چرا او تا این حد زندگی را دشوار میبیند؟ رائول گونزالس (Raul Gonzalez) از مشهورترین مردان قهرمان و ورزشکار در جهان است. او گلهای فراوانی در لیگ قهرمانان به ثمر رسانده و سه بار جام پر افتخار آن را بر بالای سر خود گرفته است. او در اسپانیا از شهرت فراوانی برخوردار است. زمانی که سر آلکس فرگوسن (Sir Alex Ferguson) او را بهترین بازیکن دنیا نامید، خیلی ها در مورد اهانتها و تهمت های عجیب و غریبی که به او نسبت داده میشد، سکوت اختیار کردند.
او خیلی جدی کار می کند و در سختی ها همواره می خندد. در رئال مادرید یک بازیکن ثابت و حیاتی است. او از 17 سالگی به یکباره در دنیای فوتبال شناخته شده و همگان بازی پا به توپ او را تحسین کردند.
فلورنتینو پرز هر سال یک ستاره بزرگ خریداری می کند اما کدام ستاره پس از این همه سال، جای رائول را در قلب هواداران رئال مادرید و اسپانیا گرفته است؟
هرچند زیاد در محافل خبری و ورزشی حاضر نمی شود و دوست ندارد زیاد مصاحبه کند و از حاشیه متنفر است، اما معتقد است: "احتیاجی به توجه سایرین ندارم. دوستان من مرا به خاطر خودم دوست دارند، نه به خاطر شهرت، ثروت و قیافه!!"
او خیلی ساکت است، بسیار مؤدب است، تانگوی او همان قدر زیباست که حرکات پا به توپش. اما برخلاف این همه روحیه مثبت همراه با خنده و شادی که از او شنیده بودم، وقتی وارد دفتر مجله 4-4-2 شد خیلی غمگین به نظر رسید. از او پرسیده شد که آیا مشکلی برایت پیش آمده؟ ولی او فقط سکوت کرد. و کمی خندید.
ستاره ای که با همه فرق دارداو همانطور که توپ را کنترل می کند، زبانش را نیز کنترل می کند. بسیار منطقی و ساکت است. در زمین لاس روساس که رئال مادرید از فدراسیون فوتبال اسپانیا اجاره کرده است، همیشه آخرین نفری است که از زمین خارج می شود و در حالی که سایر بازیکنان با بی. ام. و. های خود به سرعت و با سر و صدا از میان جمعیت عبور می کنند، او صبر می کند تا هیجانها فروکش کند و سپس از درهای زرد پشتی زمین تمرین به آرامی و غرق در سکوت از آنجا خارج می شود.
رائول با همه فرق دارد. وقتی می خواهم از کارلوس بنویسم می روم به سراغ صحرای افریقا؟ یا نه...سر بدون موی او و یا داندانهای جالبش، درباره رونالدو از چیزهایی مثل هویج یا زانوی شکسته یا مردی که ماهی یک بار زنش را طلاق می دهد، درباره زیدان، خروسی که گاهی عصبی می شود، درباره بکهام، هواپیمای جتی که او را در عرض سه ثانیه به کره ماه می رساند تا به همه ثابت شود او ثروتمندترین است، اما راستش را بخواهید نمی دانم که باید درباره رائول چه بنویسیم!
او دوست ندارد فیلم بازی کند یا در برنامه های تبلیغاتی شرکت داشته باشد. وقتی از او می پرسم که دوست داری اوقات گرانبهایت را چگونه بگذرانی تا شاید سوژه ای به دستم بیاید او می گوید: "دوست دارم پهلوی گرانبهاترین موجود دنیا یعنی همسر زیبایم نشسته باشم و با او صحبت کنم. دیگر هیچ چیزی نمی خواهم"...خوب، با این همه احساسات که نمی شود حاشیه نویسی کرد! سعی می کنم با ترفند های ژورنالیستی او را تحت فشار قرار دهم تا شاید بشود مصاحبه را جنجالی کرد! اما سکوت او ربطی به مظلومیت او ندارد و خیلی هم روانشناسی می داند و اجازه نمی دهد کسی او را تحت فشار قرار دهد. یک شلوار جین پوشیده است که رنگ آن تازه در اسپانیا و مخصوصاً مادرید مد روز شده است و نشان می دهد که رائول به مد هم خیلی اهمیت می دهد.
چیزی شبیه بیوگرافی او در سال 1977 ماه ژوئن در شهر مادرید به دنیا آمده است. ستاره رئال از آتلتیکو مادرید شروع کرد و خسوس خیل تا زمانی که ریاست آن باشگاه را به عهده داشت، رائول را در تیم جوانان آتلتیکو تمرین میداد. او به همراه خانواده اش در سن 15 سالگی مجبور شد به خاطر شغل پدرش به کاستیانا نقل مکان کند. شخصا" در این باره می گوید: "خیلی شانس آوردم. سفر به کاستیانا باعث شد از آتلتیکوی فاصله بگیرم و به رئال مادرید پناه بیاورم. جایی که خانه اول و آخرم شد و برای همیشه آرامش خود را یافتم."
خانواده رائول هنوز هم از هواداران رسمی و بزرگ آتلتیکو مادرید هستند و در بازیهای بزرگ مادرید، آنها با وجود بازی رائول در رئال، هواداران آتلتیکومادرید هستند.
رائول در اولین دیدار مادرید و آتلتیکو در خط حمله مادرید، پیروزی 4 بر 3 رئال را تجربه کرد. او در آن دیدار سه گل زد! و خب سران رئال مادرید را شگفت زده ساخت. رائول از 17 سالگی وارد رئال مادرید شد و اکنون فرزند رئال مادرید لقب گرفته است.
والدانو که اکنون مدیر فنی یا مدیر بخش ورزشی رئال مادرید است، درباره رائول می گوید: "با دیدن او و اشتیاقش برای بازی فوتبال به یاد جوانان مشتاق آرژانتینی می افتادم. او عالی کار می کرد و من در تمام بازی ها به او میدان می دادم تا روز به روز پیشرفت کند. آینده روشن و پر فروغ او را از همان سال ها در مقابل چشمانم به وضوح می دیدم".
والدانو ادامه داد: "من گاهی او را در ترکیب نمیگذاشتم و او بسیار عصبی و دلگیر می شد. بعدش نزد من می آمد و می گفت که اگر می خواهی پیروز شوی مرا وارد زمین کن. من هم می دانستم که راست می گوید چون به محض ورود به زمین حریف را آنچنان گیج می کرد که اگر خودش در عرض 60 دقیقه گل نمی زد، لااقل باعث گلزنی هم تیم هایش می شد اما برای اینکه نتواند به من دستور بدهد گاهی حرف او را علیرغم شکست تیم گوش نمی کردم. چون باید احترام به مربی را یاد می گرفت".
رائول در این باره می گوید: "این رفتار کودکانه ام را نمی توانستم عوض کنم. هر کسی ذات خود را دارد. در فوتبال نقش من گل زدن بود و والدانو هم این می دانست. بله قبول دارم من در نوجوانی گاهی خیلی عصبی می شدم و حتی یادم می آید که چند بار در عالم کودکی خود با والدانو جنگ لفظی هم داشتم".
رائول 17 ساله در آن زمان کسانی مثل لادروپ، ردوندو، ، هیه روی جوان! ... و خیلی از بزرگان را ملاقات کرد. او در لالیگا یک گلزن تمام عیار بود تا اینکه با زدن بیش از 200 گل به رائول بزرگ و ستاره تبدیل شد. رائول درباره ورود فلورنتینو پرز به باشگاه رئال مادرید گفت: "وقتی پرز وارد باشگاه شد، خیلی از چیزها عوض شد. مخصوصاً وضعیت اقتصادی باشگاه که به مراتب بهتر شد! به محض ورود او، رئال مادرید یک تور بزرگ آسیایی را برای نخستین بار تجربه کرد. ما در آن سفر پول زیادی به جیب زدیم و بازیکنان کم کم متوجه شدند که جدا از حقوقشان از راه های فراوانی می توانند ثروتمند شوند."
نام کامل: دیوید رابرت جوزف بکهام، متولد: 2/5/1975، ملیت: انگلیسی، محل تولد: لیتون استون، وزن: 92/73 کیلوگرم، قد: 180سانتی متر، اولین بازی ملی: 1 / 6 1996/ باشگاه فعلی: رثال مادرید
دیوید بکهام فوتبال حرفه ای خود را از جوانان منچستر آغاز می کند چند ماه پس از حضوراو در تیم جوانان منچستر یونایتد وی برای بازی در جام اتحادیه انگلیس به تیم بزرگسالان دعوت شد. هر چند در اولین حضورش در تیم بزرگسالان منچستر یوناتید نیمکت نشین بود ولی دو سال و نیم بعد بکهام به همراه تیم بزرگسالان برای اولین بار حضور در لیگ برتر را تجربه کرد. فصل 96/1995اولین حضور بکهام در لیگ برتربود.سرانجام دیوید بکهام دوم آوریل 1995 اولین بازی اش را در لیگ برتر مقابل لیدز یونایتد تجربه کرد و در واقع فصل 96- 95 آغازی بود بر درخشش این بازیکن در فوتبال انگلیس.دیوید ابتدا در پست هافبک راست مشغول به بازی شد که سابق بر آن پست آندری
کانچلسکیس در منچستر محسوب می شد و گلهای زیبای خود را از همین جا آغاز کرد. مخصوصاً گل به یادماندنی اش در مرحله نیمه نهایی جام حذفی باشگاههای انگلیس در مقابل چلسی و این فصل با قهرمانی در دو جام برای شیاطین سرخ به پایان رسید.فصل 97/1996 دومین فصل حضوروی در لیگ برتر بود. او مشهورترین گل خود را در این فصل و در مقابل تیم ویمبلدون به ثمر رساند و با ضربه ای زیبا از وسط زمین دروازه ویمبلدون را در سل هارست پارک باز کرد. او اولین حضورش در تیم ملی انگلیس را در اول سپتامبر 1996 تجربه کرد و به همراه این تیم به مصاف مولداوی در کیشنف رفت پیش از آن دیدار، بکهام سابقه بازی در تیم ملی زیرا 21 سال انگلیس را در کارنامه خود داشت.بکهام سال 1997 به همراه منچستر به عنوان قهرمانی لیگ برتر انگلیس دست یافت. او بدون شک نقشه به سزایی در این قهرمانی ایفا کرد و به عنوان بازیکن برتر انگلیس در این سال برگزیده شد. گلن هادل سرمربی وقت تیم ملی انگلیس بکهام را برای حضور در رقابتهای جام جهانی 1998 فرانسه دعوت کرد. او در دو بازی نخست انگلیس نیمکت نشین بود. اما در سومین بازی تیم ملی انگلیس مقابلکلمبیا به میدان رفت و گلی زیبا روی یک ضربه آزاد در این دیدار به ثمر رساند.در جام جهانی 1998 فرانسه و دیدار انگلیس و آرژانتین درگیری بکهام با دیگوسیمونه منجر به اخراج این بازیکن شد و شاید همین امر نقشه زیادی در شکست تیم ملی انگلیس در این بازی حیثیتی داشت. اما بکهام همچنان به پیشرفت ادامه داد و درخشش او در سال 1999 وی را در کنار ریوالدو کاندیدای دریافت عنوان بهترین بازیکن اروپا وجهان کرد.بکهام در نخستین بازی فصل 99-1998 منچستر یوناتید برابر لسترسیتی باز هم منجی شیاطین سرخ شد و با گلی زیبا از روی یک ضربه کاشته منچستر را از شکست نجات داد. سال 1999 برای بکهام سالی پر از افتخار بود. قهرمانی در لیگ برتر انگلیس، قهرمانی در جام حذفی و سرانجام قهرمانی لیگ قهرمانان اروپا کلکسیون افتخارات این بازیکن را کامل کرد. بروتلین فرزند اول دیوید بکهام نیز سال 1999 چشم به جهان گشود و بکهام در این سال طعم پدرشون را چشید.سال 2000 آغازتنشهای دیوید بکهام و سرآلکس فرگوسن سرمربی منچستر بود. تا جایی که او به فکر جدایی از اولترافورد افتاد اما پس از چندی از تصمیم خود صرفنظر کرد تا آینده ای درخشان را در منچستر بسازد، بدون شک بکهام نقش به سزایی در قهرمانی شیاطین سرخ در فصل 2000 داشت و او به مشهورترین بازیکن تاریخ
انگلیس تبدیل شد. شوتها، ضربات آزاد و پاسهای دیدنی او حاکی از استعداد سرشار این بازیکن است. این فاکتورهای بکهام همگان را به یاد روزهای جوانی و اوج پل گاسکوئین دیگر بازیکن بزرگ انگلیس می انداخت.در نوامبر سال 2000 پیتر تیلور سرمربی وقت تیم ملی انگلیس بازوبند کاپیتانی را برای اولین بار در بازی دوستانه انگلیس مقابل ایتالیا بر بازوی دیوید بکهام بست. پس از بازنشستگی آلن شیرر و به دنبال او تونی آدامز حالا نوبت به دیوید رسیده بود تا در داخل زمین هدایت بازیکنان تیم ملی انگلیس را بر عهده بگیرید.
اسون گوران اریکسون نیز در اولین حضورش به عنوان سرمربی جدید تیم ملی انگلیس در یک بازی دوستانه در استادیوم ویلا پارک به مصاف اسپانیا رفت و سه بر صفر حریف خود را مغلوب کرد.بکهام در رقابتهای مقدماتی جام جهانی 2002 عنوان کاپیتانی خود را در تیم ملی انگلیس حفظ کرد در اه مارس سال 2001 انگلیس در آنفیلد میزبان فنلاند بود و کاپیتان بکهام اولین گل ملی خود را برای انگلیس در همین بازی به ثمر رساند که منجر به پیروزی 2 بر 1 انگلیسی ها بر فنلاند شد.بکهام در فصل 2001 هم آغاز بسیار خوبی در تیم منچستر داشت و دستورات الکس فرگوسن را به خوبی در زمین پیاده می کرد اما پس از کریسمس تیم منچستر فرم ایده آل خود را از دست داد و حذف از رقابتهای لیگ قهرمانان اروپا در ورزشگاه مونیخ خاطره تلخی را از این رقابتها برای بکهام به جای گذارد.- بکهام در سال 2001نقشه
ارزنده و بسیار موثری در تیم ملی انگلیس و همچنین منچستر ایفا کرد. بازی درخشان او مقابل تیم ملی یونان و گلهای به یاد ماندنی اش در منچستر همواره در خاطره ها خواهد ماند. او فصل بسیار پرکاری را پشت سر گذاشت والکس فرگوسن ترجیح داد تا
برای جلوگیری از خستگی بیش از حد بکهام او چند بازی آخر را نیمکت نیش باشد. اما بازگشت دوباره بکهام پس از استراحتی کوتاه مدت با مصدممیت شدیدش همراه شد و او در بازی مقابل دپورتیو دچار آسیب دیدگی شد. فصل 2003- 2002 همراه با تولد دومین پسر دیوید بکهام همراه بود. رومئو در سپتامبر2002 متولد شد. در این فصل بکهام شش گل برای یوناتید به ثمر رساند و9بار با پاسهای این هافبک ارزشمند منچستر به گل رسید تا این تیم جام قهرمانی را در این فصل نصیب خود کند و آرسنال دیگر مدعی جدی این فصل را پشت سر بگذارد. همراه
با قهرمانی منچستر در این فصل دیوید بکهام نیز جایزه بهترین بازیکن سال انگلیس را از سوی هواداران فوتبال در این کشور به خود اختصاص داد14 بکهام در ادامه فصل 2003- 2002 بازیهای درخشانی از خود در منچستر به نمایش گذاشت اما این فصل آغاز درگیری های جدی او و سرآلکس فرگوسن مربی منچستر بود. بکهام با کوتاه کردن موهایش و تغییر فرم آرایش آن توجه مطبوعات و
رسانه های ورزشی را به خراشی که بر روی پیشانی اش در اثر پرتاب کفش توسط فرگوسن درختکن منچستر ایجاد شده بود جلب کرد و شاید همین موضوع بکهام را به جدایی از این تیم را سخ تر از پیش کرد15 کشمش ها بین بکهام و فرگی در منچستر همچنان در فصل 2003- 2002 ادامه داشت. در این فصل بکهام اولین پیشنهاد رسمی را از سوی باشگاه رئال مادرید دریافت کرد، پیشنهاد معادل 35 میلیون پوند.در مرحله یک چهارم نهایی رقابتهای لیگ قهرمانی اروپا در همان فصل منچستر در اولترافورد میزبان رئال بود و توانست4 بر3 میزبان خود را شکست دهد بکهام زننده دو گل شیاطین سرخ در این بازی بود. او با درخشش خود وفاداری اش را به تیم منچستر اثبات کرد. اما پس از آن همچنان پیشنهاد های و سوم سه برانگیز باشگاههای بزرگ اروپایی ادامه یافت16- کاپیتان تیم ملی انگلیس در بازیهای مقدماتی یورو2004هم برای تیم کشورش درخشید و در چهار بازی نخست تیم ملی انگلیس در مرحله مقدماتی رقابتهای یورو
2004 گلزنی کرد. اما بکهام در دیدار جنجالی انگلیس مقابل ترکیه از بازی اخراج شد و به دنبال آن بازی ماه ژوئن مقابل تیم اسلواکی را از دست داد. در پایان آن فصل تمام توجه مطبوعات معطوف به آینده بکهام بود. بازیکنی که مورد توجه رم، میلان، رئال مادرید و بارسلونا قرار گرفته بود و همه این تیم ها خواهان جذب او بودند17- بارسلونا اولین باشگاهی بود که رسماً درخواست خود را مبنی بر تمایلش جهت
.جذب دیوید بکهام تقدیم منچستر یوناتید کرد اما در این بین تنها یک تیم بود که توانست گوی سبقت را برای جذب این ستاره انگلیسی برباید. در ژوئن سال 2003 دیوید بکهام باعقد یک قرار داد چهار ساله به تیم رئال مادرید قهرمان باشگاههای اسپانیا پیوست. منچستر در ابتدای قراردادش با رئال مبلغ 5/17 میلیون پوند بابت فروش بکهام دریافت کرد که این مبلغ با توجه به حضور بکهام در رقابتهای لیگ قهرمانان و
نمایش او در رئال تا 25 میلیون پوند قابل افزایش بود18- سرانجام بکهام راهی رئال شد و جدایی او از منچستر یوناتید خلاء بزرگی در خط
میانی این تیم بوجود آورد. سرخپوشان اولترافورد با از دست دادن کاپیتان تیم ملی انگلیس شاید توجه بسیاری از رسانه ها و محافل ورزشی را که معطوف به بکهام بود از دست دادند. بکهام طی سال های حضورش در منچستر در 397 بازی که برای این تیم انجام داد 86 گل به ثمر رساند. 19- شروع کار بکهام در رئال با انتقادات زیادی همراه بود. بسیاری معتقد بودند که او نمی تواند در تیم رئال شرایط آرمانی خود را باز یابد و همانند گذشته بازیهای خوبی از خود ارائه دهد. اما این هافبک ارزشمند پاسخ هواداران را به گونه ای دیگر داد و در
سه بازی مختلفی که برای رئال به میدان رفت دو بار گلزنی کرد. هر چند پس از آن ادعایی بر ارتباط نا مشروع بکهام علاوه بر زندگی خصوصی بر فوتبال او تاثیر زیادی گذاشت فصلی که بکهام به همراه رئال بدون کسب هیچ عنوانی پشت سر گذاشت. و بالاخره در تابستان سال 2004 بکهام بازیهای بسیار ضعیفی را در رقابتهایی یورو2004 از خود به نمایش گذاشت و با از دست دادن دو پنالتی حساس موجبات حذف تیم ملی انگلستان را از گردونه این رقابتها فراهم کرد. فصل 2005- 2004 نیز دیوید موفق به کسب مقامی به همراه رئال نشد. فصل 2006- 2005 نیز فرصت مناسبی برای دیوید بکهام خواهد بود. تا مجدداً به روزهای اوج خود باز گردد خصوصاً اینکه او اکنون به همراه تیم ملی انگلیس در جام جهانی حضور دارند و همچنین به همراه رئال به مرحله بعدی رقابتهای لیگ قهرمانان اروپا راه یافته است.
" رئال مادرید تنها با جادوی کاپلو می توانست به قهرمانی برسد و هواداران رئال مادرید به خوبی می دانند که کالدرون و میاتوویچ با مهره چینی صحیح به این افتخار بزرگ دست پیدا کردند نه با درایت شخصی و مسائل خارج از زمین سبز!
اخراج کاپلو از سوی کالدرون محصول فرایندی پیچیده است و به نوعی تاوان عجله کردن یک مدیی در مدیریت محسوب می شود. وقتی رئال مادرید با کاپلو به رتبه پنجم جدول رسید در مقاله خود هواداران رئال مادرید را به سکوت دعوت کردم و هشدار دادم که به کاپلو اعتقاد داشته باشید چرا که او را می شناختم و طعم معجزه این ایتالیایی را چشیده بودم اما هواداران او را هو کردند و کالدرون که گمان می کرد همه چیز حتی شطرنج حساسش با لاپورتا در گرو رضایت هواداران است پشت پرده با شوستر قرارداد بست تا در صورت لزوم ضمن اخراج یک شبه کاپلو شوستر را به مادرید بیاورد.
وی هرگز به کاپلو ایمان نیاورد و زمانی که رئال مادرید با حرکت لاک پشتی خود به سمت صدر جدول حرکت می کرد شاید تنها مادریدی که در برزخ شادی و غم دست و پا می زد شخص کالدرون بود. او از طرفی به خاطر این معجزه خوشحال بود و می رفت تا جشن با شکوهی را تدارک ببیند و از طرفی به فکر روزهای سخت خود در فصل نقل و انتقالات بود چرا که می دانست باید با کاپلو خداحافظی کند.
کالدرون مدیر بی تجربه ای نیست او را به اندازه میاتوویچ می شناسم و اطمینان دارم که اشتباه نخواهد کرد. شاید تنها ایراد کار کالدرون ایمان نداشتن به اندیشه های ناب کاپلو باشد که با تکرار قهرمانی مادرید کاملا بخشودنی است.
حالا رئال مادرید شوستر را دارد و در کنار او یاپ هاینکس مربی اسبق رئال مادرید با کلیه نفراتش یک کادر فنی تمام آلمانی را تشکیل خواهد داد. آلمانی شدن مادرید الزاما نباید به ضرر پایتخت نشینان تمام شود ولی انصافا ریسک بزرگی است.
اگر فرض کنیم کالدرون در به عضویت در آوردن تمام ستارگان وعده داده شده اش در خانواده بزرگ مادریدیسمو موفق عمل کند، یعنی روبن، آلکس،چند ستاره جوان از آمریکای جنوبی، مکسس و.... را خریداری نماید در آن صورت می شود به مدیریت پیشرفته وی اذعان داشت و اشتباه وی در تعجیل برای اخراج کاپلو را توجیح کرد.
میراث کاپلو برای شوستر یا هر مربی دیگری بسیار ارزشمند است و اگر همان روش کاری قبلی را در پیش بگیرد قطعا موفق خواهد شد. شوستر از هواداران سر سخت سیستم 4-4-2 است و شاید برای پیاده ساختن اندیشه های خود بر پایه این تاکتیک تغییرات عمده ای را در ترکیب تیم ایجاد کند که البته او و تیمش را با مشکلات جدیدی مواجه خواهد ساخت.
بی تردید شوستر با بازیکنانی چون سالگادو، الگرا، رائول و... شخصی یا حرفه ای مشکل خواهد داشت این بازیکنان هوادار کاپلو بوده و هستند والبته تاوان این جبهه گیری را خواهند داد.
اینکه رئال مادرید در فصل آینده موفق عمل خواهد کرد یا خیر حداقل 38 هفته برای روشن شدنش وقت لازم است اما هر کارشناس منطق گرایی اطمینان دارد بارسلونا با تغییرات اخیرش بی تردید شانس اول قهرمانی است و هفته های سخت و طاقت فرسایی را برای دشمن قدیمی خود رقم خواهد زد."