به نوشته روزنامه ورزشی آس چاپ مادرید، ساویولا گفت: حضور در باشگاهی مشکل پسند همچون رئال مادرید، مرا از غرور و افتخار سرشار میکند.
وی از اعتمادی که مقامات رئال مادرید به او برای فعالیت در این باشگاه کردهاند، قدردانی کرد و افزود: هیچگاه تردیدی در حضور در رئال مادرید نداشتهام به ویژه وقتی که "برند شوستر" سرمربی آلمانی رئال علاقه در به کارگیری من از خود نشان داده بود.
ساویولا پیش از این در تیم بارسلونا فعالیت داشته است و بدلیل اینکه در پایان سال گذشته قراردادش با بارسلونا به پایان رسید، بدون هیچگونه هزینه خریدی فعالیت خود را در رئال مادرید آغاز کرده است.
وی تصریح کرد که بازی در رئال مادرید یا بارسلونا آسان نیست و هر روز رقابت سالمی میان بازیکنان وجود دارد چون همگی میخواهند در تیم حضور داشته باشند.
ساویولا اعلام کرد که افراد بسیاری از جمله دوستانش برای حمایت از او برای حضور در رئال مادرید با وی تماس گرفتهاند.
وی با ابراز خرسندی فراوان تصریح کرد که پیش از هر چیزی همگی ما انسان و سزاوار احترام کامل هستیم و با این که رقابت سختی میان بارسلونا و رئال وجود دارد اما علاقه خود را به عنوان یک دوست نشان دادهاند.
ساویولا گفت: گذشته مربوط به گذشته است و اکنون دوره جدیدی را آغاز میکنم .
رائول حالا به تاریخ فوتبال اسپانیا پیوسته است. گلزن نامدار لیگ قهرمانان، دارای همسری خوب و مهربان و حساب بانکی ای نجومی، پس چرا او تا این حد زندگی را دشوار میبیند؟ رائول گونزالس (Raul Gonzalez) از مشهورترین مردان قهرمان و ورزشکار در جهان است. او گلهای فراوانی در لیگ قهرمانان به ثمر رسانده و سه بار جام پر افتخار آن را بر بالای سر خود گرفته است. او در اسپانیا از شهرت فراوانی برخوردار است. زمانی که سر آلکس فرگوسن (Sir Alex Ferguson) او را بهترین بازیکن دنیا نامید، خیلی ها در مورد اهانتها و تهمت های عجیب و غریبی که به او نسبت داده میشد، سکوت اختیار کردند.
او خیلی جدی کار می کند و در سختی ها همواره می خندد. در رئال مادرید یک بازیکن ثابت و حیاتی است. او از 17 سالگی به یکباره در دنیای فوتبال شناخته شده و همگان بازی پا به توپ او را تحسین کردند.
فلورنتینو پرز هر سال یک ستاره بزرگ خریداری می کند اما کدام ستاره پس از این همه سال، جای رائول را در قلب هواداران رئال مادرید و اسپانیا گرفته است؟
هرچند زیاد در محافل خبری و ورزشی حاضر نمی شود و دوست ندارد زیاد مصاحبه کند و از حاشیه متنفر است، اما معتقد است: "احتیاجی به توجه سایرین ندارم. دوستان من مرا به خاطر خودم دوست دارند، نه به خاطر شهرت، ثروت و قیافه!!"
او خیلی ساکت است، بسیار مؤدب است، تانگوی او همان قدر زیباست که حرکات پا به توپش. اما برخلاف این همه روحیه مثبت همراه با خنده و شادی که از او شنیده بودم، وقتی وارد دفتر مجله 4-4-2 شد خیلی غمگین به نظر رسید. از او پرسیده شد که آیا مشکلی برایت پیش آمده؟ ولی او فقط سکوت کرد. و کمی خندید.
ستاره ای که با همه فرق دارداو همانطور که توپ را کنترل می کند، زبانش را نیز کنترل می کند. بسیار منطقی و ساکت است. در زمین لاس روساس که رئال مادرید از فدراسیون فوتبال اسپانیا اجاره کرده است، همیشه آخرین نفری است که از زمین خارج می شود و در حالی که سایر بازیکنان با بی. ام. و. های خود به سرعت و با سر و صدا از میان جمعیت عبور می کنند، او صبر می کند تا هیجانها فروکش کند و سپس از درهای زرد پشتی زمین تمرین به آرامی و غرق در سکوت از آنجا خارج می شود.
رائول با همه فرق دارد. وقتی می خواهم از کارلوس بنویسم می روم به سراغ صحرای افریقا؟ یا نه...سر بدون موی او و یا داندانهای جالبش، درباره رونالدو از چیزهایی مثل هویج یا زانوی شکسته یا مردی که ماهی یک بار زنش را طلاق می دهد، درباره زیدان، خروسی که گاهی عصبی می شود، درباره بکهام، هواپیمای جتی که او را در عرض سه ثانیه به کره ماه می رساند تا به همه ثابت شود او ثروتمندترین است، اما راستش را بخواهید نمی دانم که باید درباره رائول چه بنویسیم!
او دوست ندارد فیلم بازی کند یا در برنامه های تبلیغاتی شرکت داشته باشد. وقتی از او می پرسم که دوست داری اوقات گرانبهایت را چگونه بگذرانی تا شاید سوژه ای به دستم بیاید او می گوید: "دوست دارم پهلوی گرانبهاترین موجود دنیا یعنی همسر زیبایم نشسته باشم و با او صحبت کنم. دیگر هیچ چیزی نمی خواهم"...خوب، با این همه احساسات که نمی شود حاشیه نویسی کرد! سعی می کنم با ترفند های ژورنالیستی او را تحت فشار قرار دهم تا شاید بشود مصاحبه را جنجالی کرد! اما سکوت او ربطی به مظلومیت او ندارد و خیلی هم روانشناسی می داند و اجازه نمی دهد کسی او را تحت فشار قرار دهد. یک شلوار جین پوشیده است که رنگ آن تازه در اسپانیا و مخصوصاً مادرید مد روز شده است و نشان می دهد که رائول به مد هم خیلی اهمیت می دهد.
چیزی شبیه بیوگرافی او در سال 1977 ماه ژوئن در شهر مادرید به دنیا آمده است. ستاره رئال از آتلتیکو مادرید شروع کرد و خسوس خیل تا زمانی که ریاست آن باشگاه را به عهده داشت، رائول را در تیم جوانان آتلتیکو تمرین میداد. او به همراه خانواده اش در سن 15 سالگی مجبور شد به خاطر شغل پدرش به کاستیانا نقل مکان کند. شخصا" در این باره می گوید: "خیلی شانس آوردم. سفر به کاستیانا باعث شد از آتلتیکوی فاصله بگیرم و به رئال مادرید پناه بیاورم. جایی که خانه اول و آخرم شد و برای همیشه آرامش خود را یافتم."
خانواده رائول هنوز هم از هواداران رسمی و بزرگ آتلتیکو مادرید هستند و در بازیهای بزرگ مادرید، آنها با وجود بازی رائول در رئال، هواداران آتلتیکومادرید هستند.
رائول در اولین دیدار مادرید و آتلتیکو در خط حمله مادرید، پیروزی 4 بر 3 رئال را تجربه کرد. او در آن دیدار سه گل زد! و خب سران رئال مادرید را شگفت زده ساخت. رائول از 17 سالگی وارد رئال مادرید شد و اکنون فرزند رئال مادرید لقب گرفته است.
والدانو که اکنون مدیر فنی یا مدیر بخش ورزشی رئال مادرید است، درباره رائول می گوید: "با دیدن او و اشتیاقش برای بازی فوتبال به یاد جوانان مشتاق آرژانتینی می افتادم. او عالی کار می کرد و من در تمام بازی ها به او میدان می دادم تا روز به روز پیشرفت کند. آینده روشن و پر فروغ او را از همان سال ها در مقابل چشمانم به وضوح می دیدم".
والدانو ادامه داد: "من گاهی او را در ترکیب نمیگذاشتم و او بسیار عصبی و دلگیر می شد. بعدش نزد من می آمد و می گفت که اگر می خواهی پیروز شوی مرا وارد زمین کن. من هم می دانستم که راست می گوید چون به محض ورود به زمین حریف را آنچنان گیج می کرد که اگر خودش در عرض 60 دقیقه گل نمی زد، لااقل باعث گلزنی هم تیم هایش می شد اما برای اینکه نتواند به من دستور بدهد گاهی حرف او را علیرغم شکست تیم گوش نمی کردم. چون باید احترام به مربی را یاد می گرفت".
رائول در این باره می گوید: "این رفتار کودکانه ام را نمی توانستم عوض کنم. هر کسی ذات خود را دارد. در فوتبال نقش من گل زدن بود و والدانو هم این می دانست. بله قبول دارم من در نوجوانی گاهی خیلی عصبی می شدم و حتی یادم می آید که چند بار در عالم کودکی خود با والدانو جنگ لفظی هم داشتم".
رائول 17 ساله در آن زمان کسانی مثل لادروپ، ردوندو، ، هیه روی جوان! ... و خیلی از بزرگان را ملاقات کرد. او در لالیگا یک گلزن تمام عیار بود تا اینکه با زدن بیش از 200 گل به رائول بزرگ و ستاره تبدیل شد. رائول درباره ورود فلورنتینو پرز به باشگاه رئال مادرید گفت: "وقتی پرز وارد باشگاه شد، خیلی از چیزها عوض شد. مخصوصاً وضعیت اقتصادی باشگاه که به مراتب بهتر شد! به محض ورود او، رئال مادرید یک تور بزرگ آسیایی را برای نخستین بار تجربه کرد. ما در آن سفر پول زیادی به جیب زدیم و بازیکنان کم کم متوجه شدند که جدا از حقوقشان از راه های فراوانی می توانند ثروتمند شوند."
نام کامل: دیوید رابرت جوزف بکهام، متولد: 2/5/1975، ملیت: انگلیسی، محل تولد: لیتون استون، وزن: 92/73 کیلوگرم، قد: 180سانتی متر، اولین بازی ملی: 1 / 6 1996/ باشگاه فعلی: رثال مادرید
دیوید بکهام فوتبال حرفه ای خود را از جوانان منچستر آغاز می کند چند ماه پس از حضوراو در تیم جوانان منچستر یونایتد وی برای بازی در جام اتحادیه انگلیس به تیم بزرگسالان دعوت شد. هر چند در اولین حضورش در تیم بزرگسالان منچستر یوناتید نیمکت نشین بود ولی دو سال و نیم بعد بکهام به همراه تیم بزرگسالان برای اولین بار حضور در لیگ برتر را تجربه کرد. فصل 96/1995اولین حضور بکهام در لیگ برتربود.سرانجام دیوید بکهام دوم آوریل 1995 اولین بازی اش را در لیگ برتر مقابل لیدز یونایتد تجربه کرد و در واقع فصل 96- 95 آغازی بود بر درخشش این بازیکن در فوتبال انگلیس.دیوید ابتدا در پست هافبک راست مشغول به بازی شد که سابق بر آن پست آندری
کانچلسکیس در منچستر محسوب می شد و گلهای زیبای خود را از همین جا آغاز کرد. مخصوصاً گل به یادماندنی اش در مرحله نیمه نهایی جام حذفی باشگاههای انگلیس در مقابل چلسی و این فصل با قهرمانی در دو جام برای شیاطین سرخ به پایان رسید.فصل 97/1996 دومین فصل حضوروی در لیگ برتر بود. او مشهورترین گل خود را در این فصل و در مقابل تیم ویمبلدون به ثمر رساند و با ضربه ای زیبا از وسط زمین دروازه ویمبلدون را در سل هارست پارک باز کرد. او اولین حضورش در تیم ملی انگلیس را در اول سپتامبر 1996 تجربه کرد و به همراه این تیم به مصاف مولداوی در کیشنف رفت پیش از آن دیدار، بکهام سابقه بازی در تیم ملی زیرا 21 سال انگلیس را در کارنامه خود داشت.بکهام سال 1997 به همراه منچستر به عنوان قهرمانی لیگ برتر انگلیس دست یافت. او بدون شک نقشه به سزایی در این قهرمانی ایفا کرد و به عنوان بازیکن برتر انگلیس در این سال برگزیده شد. گلن هادل سرمربی وقت تیم ملی انگلیس بکهام را برای حضور در رقابتهای جام جهانی 1998 فرانسه دعوت کرد. او در دو بازی نخست انگلیس نیمکت نشین بود. اما در سومین بازی تیم ملی انگلیس مقابلکلمبیا به میدان رفت و گلی زیبا روی یک ضربه آزاد در این دیدار به ثمر رساند.در جام جهانی 1998 فرانسه و دیدار انگلیس و آرژانتین درگیری بکهام با دیگوسیمونه منجر به اخراج این بازیکن شد و شاید همین امر نقشه زیادی در شکست تیم ملی انگلیس در این بازی حیثیتی داشت. اما بکهام همچنان به پیشرفت ادامه داد و درخشش او در سال 1999 وی را در کنار ریوالدو کاندیدای دریافت عنوان بهترین بازیکن اروپا وجهان کرد.بکهام در نخستین بازی فصل 99-1998 منچستر یوناتید برابر لسترسیتی باز هم منجی شیاطین سرخ شد و با گلی زیبا از روی یک ضربه کاشته منچستر را از شکست نجات داد. سال 1999 برای بکهام سالی پر از افتخار بود. قهرمانی در لیگ برتر انگلیس، قهرمانی در جام حذفی و سرانجام قهرمانی لیگ قهرمانان اروپا کلکسیون افتخارات این بازیکن را کامل کرد. بروتلین فرزند اول دیوید بکهام نیز سال 1999 چشم به جهان گشود و بکهام در این سال طعم پدرشون را چشید.سال 2000 آغازتنشهای دیوید بکهام و سرآلکس فرگوسن سرمربی منچستر بود. تا جایی که او به فکر جدایی از اولترافورد افتاد اما پس از چندی از تصمیم خود صرفنظر کرد تا آینده ای درخشان را در منچستر بسازد، بدون شک بکهام نقش به سزایی در قهرمانی شیاطین سرخ در فصل 2000 داشت و او به مشهورترین بازیکن تاریخ
انگلیس تبدیل شد. شوتها، ضربات آزاد و پاسهای دیدنی او حاکی از استعداد سرشار این بازیکن است. این فاکتورهای بکهام همگان را به یاد روزهای جوانی و اوج پل گاسکوئین دیگر بازیکن بزرگ انگلیس می انداخت.در نوامبر سال 2000 پیتر تیلور سرمربی وقت تیم ملی انگلیس بازوبند کاپیتانی را برای اولین بار در بازی دوستانه انگلیس مقابل ایتالیا بر بازوی دیوید بکهام بست. پس از بازنشستگی آلن شیرر و به دنبال او تونی آدامز حالا نوبت به دیوید رسیده بود تا در داخل زمین هدایت بازیکنان تیم ملی انگلیس را بر عهده بگیرید.
اسون گوران اریکسون نیز در اولین حضورش به عنوان سرمربی جدید تیم ملی انگلیس در یک بازی دوستانه در استادیوم ویلا پارک به مصاف اسپانیا رفت و سه بر صفر حریف خود را مغلوب کرد.بکهام در رقابتهای مقدماتی جام جهانی 2002 عنوان کاپیتانی خود را در تیم ملی انگلیس حفظ کرد در اه مارس سال 2001 انگلیس در آنفیلد میزبان فنلاند بود و کاپیتان بکهام اولین گل ملی خود را برای انگلیس در همین بازی به ثمر رساند که منجر به پیروزی 2 بر 1 انگلیسی ها بر فنلاند شد.بکهام در فصل 2001 هم آغاز بسیار خوبی در تیم منچستر داشت و دستورات الکس فرگوسن را به خوبی در زمین پیاده می کرد اما پس از کریسمس تیم منچستر فرم ایده آل خود را از دست داد و حذف از رقابتهای لیگ قهرمانان اروپا در ورزشگاه مونیخ خاطره تلخی را از این رقابتها برای بکهام به جای گذارد.- بکهام در سال 2001نقشه
ارزنده و بسیار موثری در تیم ملی انگلیس و همچنین منچستر ایفا کرد. بازی درخشان او مقابل تیم ملی یونان و گلهای به یاد ماندنی اش در منچستر همواره در خاطره ها خواهد ماند. او فصل بسیار پرکاری را پشت سر گذاشت والکس فرگوسن ترجیح داد تا
برای جلوگیری از خستگی بیش از حد بکهام او چند بازی آخر را نیمکت نیش باشد. اما بازگشت دوباره بکهام پس از استراحتی کوتاه مدت با مصدممیت شدیدش همراه شد و او در بازی مقابل دپورتیو دچار آسیب دیدگی شد. فصل 2003- 2002 همراه با تولد دومین پسر دیوید بکهام همراه بود. رومئو در سپتامبر2002 متولد شد. در این فصل بکهام شش گل برای یوناتید به ثمر رساند و9بار با پاسهای این هافبک ارزشمند منچستر به گل رسید تا این تیم جام قهرمانی را در این فصل نصیب خود کند و آرسنال دیگر مدعی جدی این فصل را پشت سر بگذارد. همراه
با قهرمانی منچستر در این فصل دیوید بکهام نیز جایزه بهترین بازیکن سال انگلیس را از سوی هواداران فوتبال در این کشور به خود اختصاص داد14 بکهام در ادامه فصل 2003- 2002 بازیهای درخشانی از خود در منچستر به نمایش گذاشت اما این فصل آغاز درگیری های جدی او و سرآلکس فرگوسن مربی منچستر بود. بکهام با کوتاه کردن موهایش و تغییر فرم آرایش آن توجه مطبوعات و
رسانه های ورزشی را به خراشی که بر روی پیشانی اش در اثر پرتاب کفش توسط فرگوسن درختکن منچستر ایجاد شده بود جلب کرد و شاید همین موضوع بکهام را به جدایی از این تیم را سخ تر از پیش کرد15 کشمش ها بین بکهام و فرگی در منچستر همچنان در فصل 2003- 2002 ادامه داشت. در این فصل بکهام اولین پیشنهاد رسمی را از سوی باشگاه رئال مادرید دریافت کرد، پیشنهاد معادل 35 میلیون پوند.در مرحله یک چهارم نهایی رقابتهای لیگ قهرمانی اروپا در همان فصل منچستر در اولترافورد میزبان رئال بود و توانست4 بر3 میزبان خود را شکست دهد بکهام زننده دو گل شیاطین سرخ در این بازی بود. او با درخشش خود وفاداری اش را به تیم منچستر اثبات کرد. اما پس از آن همچنان پیشنهاد های و سوم سه برانگیز باشگاههای بزرگ اروپایی ادامه یافت16- کاپیتان تیم ملی انگلیس در بازیهای مقدماتی یورو2004هم برای تیم کشورش درخشید و در چهار بازی نخست تیم ملی انگلیس در مرحله مقدماتی رقابتهای یورو
2004 گلزنی کرد. اما بکهام در دیدار جنجالی انگلیس مقابل ترکیه از بازی اخراج شد و به دنبال آن بازی ماه ژوئن مقابل تیم اسلواکی را از دست داد. در پایان آن فصل تمام توجه مطبوعات معطوف به آینده بکهام بود. بازیکنی که مورد توجه رم، میلان، رئال مادرید و بارسلونا قرار گرفته بود و همه این تیم ها خواهان جذب او بودند17- بارسلونا اولین باشگاهی بود که رسماً درخواست خود را مبنی بر تمایلش جهت
.جذب دیوید بکهام تقدیم منچستر یوناتید کرد اما در این بین تنها یک تیم بود که توانست گوی سبقت را برای جذب این ستاره انگلیسی برباید. در ژوئن سال 2003 دیوید بکهام باعقد یک قرار داد چهار ساله به تیم رئال مادرید قهرمان باشگاههای اسپانیا پیوست. منچستر در ابتدای قراردادش با رئال مبلغ 5/17 میلیون پوند بابت فروش بکهام دریافت کرد که این مبلغ با توجه به حضور بکهام در رقابتهای لیگ قهرمانان و
نمایش او در رئال تا 25 میلیون پوند قابل افزایش بود18- سرانجام بکهام راهی رئال شد و جدایی او از منچستر یوناتید خلاء بزرگی در خط
میانی این تیم بوجود آورد. سرخپوشان اولترافورد با از دست دادن کاپیتان تیم ملی انگلیس شاید توجه بسیاری از رسانه ها و محافل ورزشی را که معطوف به بکهام بود از دست دادند. بکهام طی سال های حضورش در منچستر در 397 بازی که برای این تیم انجام داد 86 گل به ثمر رساند. 19- شروع کار بکهام در رئال با انتقادات زیادی همراه بود. بسیاری معتقد بودند که او نمی تواند در تیم رئال شرایط آرمانی خود را باز یابد و همانند گذشته بازیهای خوبی از خود ارائه دهد. اما این هافبک ارزشمند پاسخ هواداران را به گونه ای دیگر داد و در
سه بازی مختلفی که برای رئال به میدان رفت دو بار گلزنی کرد. هر چند پس از آن ادعایی بر ارتباط نا مشروع بکهام علاوه بر زندگی خصوصی بر فوتبال او تاثیر زیادی گذاشت فصلی که بکهام به همراه رئال بدون کسب هیچ عنوانی پشت سر گذاشت. و بالاخره در تابستان سال 2004 بکهام بازیهای بسیار ضعیفی را در رقابتهایی یورو2004 از خود به نمایش گذاشت و با از دست دادن دو پنالتی حساس موجبات حذف تیم ملی انگلستان را از گردونه این رقابتها فراهم کرد. فصل 2005- 2004 نیز دیوید موفق به کسب مقامی به همراه رئال نشد. فصل 2006- 2005 نیز فرصت مناسبی برای دیوید بکهام خواهد بود. تا مجدداً به روزهای اوج خود باز گردد خصوصاً اینکه او اکنون به همراه تیم ملی انگلیس در جام جهانی حضور دارند و همچنین به همراه رئال به مرحله بعدی رقابتهای لیگ قهرمانان اروپا راه یافته است.
در حالی که رئیس باشگاه رئال مادرید طی روزهای گذشته اعلام کرده از به خدمت گرفتن کاکا منصرف شده اما پیشنهاد هنگفت این باشگاه برای این بازیکن چه بسا هافبک میلان را وسوسه کند به سانتیاگو برنابئو بپیوندد. | |
به گزارش خبرگزاری مهر، باشگاه رئال مادرید پیشنهادی 40 میلیون پوندی برای عقد قراردادی 5 ساله به بوسکو لیته پدر کاکا ارائه کرده که تیم فوتبال میلان به هیچ وجه قادر به پرداخت این مبلغ نیست. رئال مادرید حاضر شده به ازای هر سال حضور این بازیکن در سانتیاگو برنابئو مبلغ 6 میلیون پوند که تا 8 میلیون پوند هم قابل ارتقا است به او پرداخت کند. این در حالی است که طبق قوانین حقوقی کشور ایتالیا، تیم میلان نمی تواند بیش از 75/3 میلیون پوند به کاکا بپردازد. سخنگوی هافبک برزیلی میلان گفت: پیشنهاد مادریدی ها بسیار خوب است |
" رئال مادرید تنها با جادوی کاپلو می توانست به قهرمانی برسد و هواداران رئال مادرید به خوبی می دانند که کالدرون و میاتوویچ با مهره چینی صحیح به این افتخار بزرگ دست پیدا کردند نه با درایت شخصی و مسائل خارج از زمین سبز!
اخراج کاپلو از سوی کالدرون محصول فرایندی پیچیده است و به نوعی تاوان عجله کردن یک مدیی در مدیریت محسوب می شود. وقتی رئال مادرید با کاپلو به رتبه پنجم جدول رسید در مقاله خود هواداران رئال مادرید را به سکوت دعوت کردم و هشدار دادم که به کاپلو اعتقاد داشته باشید چرا که او را می شناختم و طعم معجزه این ایتالیایی را چشیده بودم اما هواداران او را هو کردند و کالدرون که گمان می کرد همه چیز حتی شطرنج حساسش با لاپورتا در گرو رضایت هواداران است پشت پرده با شوستر قرارداد بست تا در صورت لزوم ضمن اخراج یک شبه کاپلو شوستر را به مادرید بیاورد.
وی هرگز به کاپلو ایمان نیاورد و زمانی که رئال مادرید با حرکت لاک پشتی خود به سمت صدر جدول حرکت می کرد شاید تنها مادریدی که در برزخ شادی و غم دست و پا می زد شخص کالدرون بود. او از طرفی به خاطر این معجزه خوشحال بود و می رفت تا جشن با شکوهی را تدارک ببیند و از طرفی به فکر روزهای سخت خود در فصل نقل و انتقالات بود چرا که می دانست باید با کاپلو خداحافظی کند.
کالدرون مدیر بی تجربه ای نیست او را به اندازه میاتوویچ می شناسم و اطمینان دارم که اشتباه نخواهد کرد. شاید تنها ایراد کار کالدرون ایمان نداشتن به اندیشه های ناب کاپلو باشد که با تکرار قهرمانی مادرید کاملا بخشودنی است.
حالا رئال مادرید شوستر را دارد و در کنار او یاپ هاینکس مربی اسبق رئال مادرید با کلیه نفراتش یک کادر فنی تمام آلمانی را تشکیل خواهد داد. آلمانی شدن مادرید الزاما نباید به ضرر پایتخت نشینان تمام شود ولی انصافا ریسک بزرگی است.
اگر فرض کنیم کالدرون در به عضویت در آوردن تمام ستارگان وعده داده شده اش در خانواده بزرگ مادریدیسمو موفق عمل کند، یعنی روبن، آلکس،چند ستاره جوان از آمریکای جنوبی، مکسس و.... را خریداری نماید در آن صورت می شود به مدیریت پیشرفته وی اذعان داشت و اشتباه وی در تعجیل برای اخراج کاپلو را توجیح کرد.
میراث کاپلو برای شوستر یا هر مربی دیگری بسیار ارزشمند است و اگر همان روش کاری قبلی را در پیش بگیرد قطعا موفق خواهد شد. شوستر از هواداران سر سخت سیستم 4-4-2 است و شاید برای پیاده ساختن اندیشه های خود بر پایه این تاکتیک تغییرات عمده ای را در ترکیب تیم ایجاد کند که البته او و تیمش را با مشکلات جدیدی مواجه خواهد ساخت.
بی تردید شوستر با بازیکنانی چون سالگادو، الگرا، رائول و... شخصی یا حرفه ای مشکل خواهد داشت این بازیکنان هوادار کاپلو بوده و هستند والبته تاوان این جبهه گیری را خواهند داد.
اینکه رئال مادرید در فصل آینده موفق عمل خواهد کرد یا خیر حداقل 38 هفته برای روشن شدنش وقت لازم است اما هر کارشناس منطق گرایی اطمینان دارد بارسلونا با تغییرات اخیرش بی تردید شانس اول قهرمانی است و هفته های سخت و طاقت فرسایی را برای دشمن قدیمی خود رقم خواهد زد."